وقتی می توان با نوشتن حال بهتری داشت و شاید حالِ دنیا را بهتر کرد دلیل برای ننوشتم نمی بینم. این همه حساسیت روی نوشتن و وسواس روی کلمات و محتوا لازم است؟ آن هم درست در زمانی که می توان با نوشتن تغییرات زیادی پدید آورد، در مورد تغییرات گسترده ی بیرونی صحبت نمی کنم، دارم از حال درون خودم می گویم، از تاثیر شگرف نوشتن بر روی روند شکل گیری و نظم یافتن تفکراتم صحبت می کنم.
نوشتن برای من ابزار اندیشیدن است. پیشنهاد می کنم شما هم این ابزار را تجربه کنید. اگر پیش تر از این زاویه به آن نگاه نکرده اید حالا از این منظر این ابزار را به کار بگیرید شاید برای شما هم راهگشا بود. شاید در قالب دیگری برای شما نمود پیدا کرد، مثلا نوشتن به مثابه ی التیامی بر رنج ها و یا نوشتن در مقام جور دیگر زیستن، نوشتن برای بهتر شدن، نوشتن به قصد رهایی و .
چقدر کارکرد های متفاوت و گوناگونی می توان برای نوشتن متصور شد، در طول تاریخ بشر، آدم ها زیاد نوشته اند، از کتیبه و تاریخ تا شرح حال و غزل، از دست نوشته تا درسگفتار. حتما جادوی نوشتن در طول تاریخ همراه بشر بوده و هست.
از این به بعد بیشتر و منظم تر می نویسم، امید که موثر و مفید افتد.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها